نیکو ترخانی

گالری «رج» جمعه 25 مهرماه 1393 با نقاشی‌های نیکو ترخانی هنرمند ایرانی که در مدیوم‌های نقاشی، پرفورمنس آرت و ویدئو آرت شناخته می‌شود افتتاح شد. این افتتاحیه که با استقبال هنردوستان و هنرمندان همراه بود یک ویژگی دیگر نیز داشت و آن اجرای اودیو آرت علی اتحاد بود. به بهانه نمایشگاه خودنگاره‌های نیکو ترخانی با نام «زنی در قلب دیوار خفته است» با این هنرمند گفت‌وگویی انجام شده است که در زیر می‌توانید مطالعه کنید:

هفت صبح:
 برای شروع دوست‌دارم بدانم که چرا شما دوران کاری‌تان با خودنگاره‌ها همراه است؟ چه اضطراری برای این اقدام شما وجود دارد؟
ترخانی: خودنگاره کار کردن برای من اضطراری شخصی است. دوست دارم جهان، اجتماع و مسایلی را که در طول زیستم با آن مواجه می‌شوم با دیگران به اشتراک بگذارم و در عین حال چون تمامی این تجربیات از فیلتر شخصی من عبور می‌کند؛ خودم را به نقش در می‌آورم تا این "خود" نظاره‌گر را نیز به مخاطبان‌ام عرضه کنم. انگار این بدن و این خود را مانند نمونه‌ای آزمایشگاهی در شرایط مختلف قرار می‌دهم تا نتیجه و بازخوردها را ببینم.
 
هفت صبح: آیا این خود در واکنش به دوقطبی زن/مرد فرهنگی در جامعه است؟
ترخانی: خیر. راستش ذهنم درگیر دوقطبی سازی جنسیتی نیست؛ اگر از زنان سخن می‌گویم؛ بدین دلیل است که از خودم و تجربیات خودم حرف می‌زنم و چون زن هستم؛ این آثار در موارد بسیاری مورد توجه زنان هم مرز و بوم‌ام قرار می‌گیرد. کسانی که تجربیاتی مشابه من داشته‌اند. به هر حال من در این جامعه زیست و کار می‌کنم. لاجرم تجربیاتم نیز هرچند از فیلتر خودم به عنوان یک انسان رد می‌شود- مربوط به همین جامعه و همین منطقه‌ی جغرافیایی است.
 
هفت صبح: در همین نمایشگاه فعلی‌تان فیگورهای شما تحرک دارند، اما تحرک به طور کامل در کنترل همان شرایط پیرامون دیده می‌شود، وضعیتی که آن‌ها را در حالتی منفعلانه قرار داده است چرا انفعال وجود دارد و نه برآشفتن؟
ترخانی: فکر می‌کنم مسئله‌ای که شما مطرح کردید مسئله‌ی انتخاب است. من انفعال را به کسی توصیه نمی‌کنم؛ من سعی در تشریح شرایطی دارم که به زعم من نتیجه‌ی انفعال من و امثال من است. برآشفتن، مطرح کردن این انفعال است. جایی که به مخاطبت و خودت تلنگر می‌زنی که  اگر چنین شد؛ دلیلش انفعال من و تو بوده است.
 
هفت صبح: این ترجیح شما که شخص خودتان در چنین موقعیت‌هایی قرار بگیرد برایم جای سوال است. موقعیتی که در عین انفعال از شما در برابر خطرات بیرونی محافطت کنتد. آیا شما نفس این محافظت شدن در پس دیوارها را به بهای رخوتتان می‌پسندید یا نه؟
ترخانی:  اصلا موضوع پسند من نیست. همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره کردم من سعی در بازگو کردن شرایطی دارم که من و بی شمار مانند من در آن زیست می‌کنیم. بها دادن به کهن الگوها حتی به قیمت از دست رفتن کمینه حقوق انسانی. گاه زیبایی این سنت‌ها و کهن‌الگوها مجذوب‌مان می‌کند؛ اما گاه ما را به زنجیر می‌کشد و برای من انسان می‌گویم انسان و نه زن- قرن بیست و یکم دست و پاگیر و محدود کننده است. من زیبایی و زشتی، هر دو را به تصویر می‌کشم. به باور من مسئولیت هنر و هنرمند تنها خلق زیبایی نیست؛ این باور عوامانه‌ای است که فکر کنیم هنر قرار است بار مسئولیتی بر دوش بکشد و یا با خلق زیبایی باری از دوش مخاطب‌اش بردارد. به چارچوب کشیدن قوه‌ی خیال و توان هنرمند به عنوان منتقد، خیانت به ذات هنر است. من خودم را می‌کِشم چون جهان را از زاویه دید خود می بینم! این نقوش ایرانی برای من به مثابه امنیت روانی-اجتماعی هستند. کلا واژه‌ی امنیت این خصوصیت دوگانه را دارد؛ هم از تو محافظت می کند و هم در عین حال تو را محدود می کند. چون اگر پا را از حاشیه‌ی امن فراتر بگذاری حتما خطر کرده ای. آنچه من می‌پسندم امری است و آن‌چه بازگو می‌کنم امری دیگر. آن‌چه بازگو می‌کنم برداشت من به عنوان نظاره‌گر این جهان و جامعه است و نه بیشتر. من در این مجموعه مانند قصه‌گویی رفتار کردم که داستان را همان‌گونه که دیده شرح داده است. رفع مشکل باشد به عهده‌ی مخاطبینی که چنین شرایطی را درک می‌کنند.
 
هفت صبح: پس‌زمینه‌ی آثار اخیرتان را دیوارهایی با نقوش اسلیمی پر کرده که از آن‌ها به مثابه امنیت روانی-اجتماعی نام بردید. طرح هایی از قبیل مشبک و غیره. به هنر اسلامی علاقه دارید؟
به نقوش معماری اسلامی و پیشااسلامی از نظر فرمی بسیار علاقه‌مندم؛ اما سوای علاقه، مسئله‌ی کانسپت و مفهوم کار هم مطرح است. این نقوش برای من نمادی از کهن‌الگوها و سنت‌های این مرز و بوم‌اند. کهن‌الگوهایی که گاه چنان در عمق جان ما ریشه دوانده‌اند که حتی متوجه حضورشان نمی‌شویم. چنان با آنها زیست می کنیم که گویی قوانینی الهی و ازلی ابدی اند. این کهن الگوها در زندگی ما ایجاد امنیتی نسبی می‌کنند اما همان‌گونه که پیش‌تر گفتم امنیت واژه‌ای دوپهلو است. یعنی در عین حال که از ما محافظت می‌کند؛ گاه دست و پای‌مان را هم می‌بندد. وقتی پایت را از حاشیه‌ی امن فراتر نگذاری، دیگر خطری تهدیدت نمی‌کند اما در عین حال خود را در محیطی محدود کرده‌ای.
 
هفت صبح: شما کمتر در ایران نمایشگاه نقاشی داشته‌اید و از آخرین نمایشگاه انفرادی شما گالری نیوهال کمبریج- نیز دو سال  می‌گذرد و حال گالری «رج» با کارهای شما افتتاح شد. برای سوال آخر، چرا این گالری را برای نمایش آثارتان انتخاب کردید؟
گالری «رج» همانطور که اشاره کردید گالری جدیدی از زیرمجموعه‌های آکادمی هنر است که با آثار من افتتاح شد. مدیر گالری آقای مجید رحیمی جعفری است که سابق بر این شاهد فعالیت و موفقیت‌شان در حیطه‌ی تهیه‌کنندگی تئاتر بوده‌ایم. پیشنهاد و قراردادی که بین من (هنرمند) و آقای رحیمی (مدیر گالری) تنظیم شد به نسبت فضای هنری ایران و گالری‌ها کاملا حرفه‌ای و قابل قبول بود. علاوه بر این مکان و فضای گالری را هم برای ارائه کارها مناسب دیدم.
 
هفت صبح: ممنون از وقتتان که در اختیارمان قرار دادید
ترخانی: ممنون از شما.
 
نمایشگاه نیکو ترخانی با نام «این‌جا زنی در قلب دیوار خفته است» تا ششم آبان‌ماه در گالری «رج» واقع در خیابان شهیدبهشتی، خ پاکستان، کوچه حکیمی، شماره 4، واحد 3 در معرض نمایش است و علاقه‌مندان می‌توانند بین ساعات 15 الی 19 شاهد این آثار باشند.